آموزش روخوانی قران کریم :
ادای صحیح حرکات
اولین کلید مهم عربی و قرائت کلام الله مجید ادای صحیح حرکات (کوتاه و کشیده) می باشد . اگر کمی دقت کنیم در لهجه فارسی بین حرکات کوتاه و کشیده دو گونه تفاوت وجود دارد .
1- فتحه، کسره ، و ضمه از لحاظ« زمانی » کوتاه ولی الف ، واو و یای مدّی به صورت کشیده ( دو برابر حرکات کوتاه ) خوانده می شود ( تفاوت کمی است )
2- صداهای کوتاه فارسی علاوه بر تفاوت در مقدار کشش ، از لحاظ « نحوی تلفظ » هم با صداهای کشیده فارسی متفاوت است ( تفاوت کیفی)
مثلاً در زبان فارسی برای ادای حرف (ب) دهان تقریباً به صورت افقی باز می شود اما برای تلفظ صدای (با )
دهان به صورت عمودی و پر حجم باز می گردد ( )
بنابراین در گویش فارسی ، هر قدر فتحه را بکشیم تبدیل به (آ ) نمی شود . همین تفاوت را عیناً بین کسره ( ـــــــِ ) و یای مدّی ( ای ) و ضمه ــــــــــُ و واو مدّی (او ) ملاحظه می نماییم .
اما در لحجه قرانی بین صداهای کوتاه و کشیده فقط تفاوت کمی وجود دارد نه تفاوت کیفی لذا نحوه تشکیل صداهای کشیده در قران به صورت زیر است
ــــَـــ + مقداری کشش = الف مدّی ( ا)
ـــــِــــ + مقداری کشش = یای مدّی ( ای )
ـــــُـــ + مقداری کشش = واو مدّی (او)
حالا به نحوی ادای صحیح حرکات کوتاه در قران کریم دقت فرمایید . حرکت فتحه ( ـــــَــــ ) در فارسی و عربی تقریباً مانند یکدیگر تلفظ می شود . جز در 8 حرف ( خ، ص ، ض ، غ ،ط ، ظ، غ ، ق، ر ) که همانند « آ» در فارسی با کشش کمتر ادا می شود مانن «خ » که خوانده می شود « خا » البته بدون کشش
تفکیک در قران |
ترکیب |
تفکیک در فارسی |
لَ- کَ |
لَکَ |
لَ- کَ |
اَ- خا- ذَ |
اَخَذَ |
اَ- خَ- ذَََ |
صا- رَ- قا |
صَدَقَ |
صَ- دَ – قَ |
خا- لَ- قا- کَ |
خَلَقَکَ |
خَ-لَ-قَ- کَ |
فَ-خا – را – جَ |
فَخَرَجَ |
فَ- خَ- رَ – جَ |
فَ- نَ – ظا – را |
فَنَظَرَ |
فَ- نَ – ظَ – رَ |
حرکت کسره ( ــــــِـــ ) در قرآن همانند (ای ) اما با کشش کمتر ادا می گردد مانند «ب» که خوانده می شود « بی » اما بدون کشش
تفکیک در قرآن |
ترکیب |
تفکیک فارسی |
بی – مَ |
بِمَ |
بِ – مَ |
مَ – لی – کی |
مَلُکِ |
مَ – لِ- کِ |
بَ – ری – قا |
بَرُقَ |
بَ – رِ – قَ |
بی – عی – صا – می |
بِعصَمِ |
بِ – عِ – صَ – مِ |
وَ- را- جی – لی – کَ |
وَرَجِلِکَ |
وَ – رَ – جِ – لِ – کَ |
حرکت ضمه ( ــــُـــ ) در قران همانند (او) اما با کشش کمتر تلفظ می گردد . مانند « تُ » که خوانده می شود : «تُو » ( اما بدون کشش )
تفکیک در قرآن |
ترکیب |
تفکیک فارسی |
یَ – لی – جو |
یَلِجُ |
یَ – لِ – جُ |
نو- فی – خا |
نُفِخَ |
نُ – فِ – خَ |
ثو – لو – ثو |
ثُلُثُ |
ثُ – لُ – ثُ |
را – زَ – قا – کو – مو |
رَزَقَکُم |
رَ – زَ- قَ- کُ- م |
عُو- نُو – قی – کَ |
عُنُقُکَ |
عُ – نُ- قُ – کَ |
همان گونه که قبلاً اشاره گردید . در لهجه عرب (قران ) صداهای کشیده از صداهای کوتاه از نوع خود ساخته می شود . لذا
تفاوت بین صداهای کوتاه و کشیده عرب، فقط در میزان کشش آنها می باشد . نحوه ی تلفظ «واو مدی » و « یای مدی »
در هر دو زبان عربی و فارسی یکسان است و تنها تفاوت مربوط به تلفظ الف مدی در دو زبان می باشد .
الف کشیده ( مدّی ) در زبان عربی به دو شکل خوانده می شود .
1- در کنار 8 حرف ( خ- ر-ص-ض-ط- ظ- غ- ق-) همانندالف مدی کشیده ی فارسی ( همانند « آ» در فارسی ) خوانده
می شود مثل : قَالَ – یُضاعِفُ - دِهاقَا ) ( در حال وقف )
2- در کنار 20 حرف دیگر همانند حرکت فتحه ، اما با کشش بیشتر خوانده می شود . مثل : ءَایَاتِ – جَاهَدا کَ
لذا در لهجه عرب ، اگر صدای فتحه را ادامه دهیم ، تبدیل به الف مدّی خواهد شد و اگر الف مدّی را کوتاه کنیم ، تبدیل به
فتحه می گردد ( الف مدّی دو برابر فتحه است و فتحه نصف الف مدّی )
تلفظ صحیح حروف « کلید دوم لهجه عرب )
تعداد حروف زبان عرب را برخی 28 و بعضی دیگر 29 حرف می دانند اختلاف در تعداد حروف« الف مدی » مربوط است
که عده ای آن را یک حرف مستقل می دانند و بعضی دیگر معتقدند که « الف مدی » و « یای مدی » صرفا یک صدای
کشیده بوده و حرف اصلی و مستقلی محسوب نمی شود
در حال حاضر در فرهنگ های لغت ، تعداد حروف زبان عرب را 28 عدد ذکر می نمایند و حرف « الف » را به دو نوع تقسیم می نمایند.
1- الف مدی : مثل : قَالَ – صَالِحینَ – یَری – هذا
2- الف غیر مدی ( همزه ) مانند ؟ اَخَذََ – یَأتی – مؤمِنُ – یَشأُ – سُوءُ
آشنایی با مخارج حروف
مخرج حرف ، عبارت است از مکان تولید یا محل تلفظ حرف
هوای باز دم پس از عبور از حنجره (نای ) در یکی قسمت های دستگاه تکلم ( حلق ، دهان ، لب ) محدود شده و به این
ترتیب حرف ایجاد می شود ، محلی را که هوا در آن به حرف تبدیل می شود مخرج آن حرف می نامند .
تعداد مخارج حروف :
بنابر قول مشهور ، حروف از هفده مخرج ادا می شوند که در پنج جایگاه از دستگاه تکلم قرار دارند. 1- جوف 2- حلق 3- لسان (زبان) 4- شفتین (لبها ) 5- خیشوم ( فضای بینی )
جایگاه جوف:
جوف فضای حلق ودهان است و محل خروج حرف مدی است .
جایگاه حلق :
حلق: قسمتی از دستگاه تکلم است که از پایین به تارهای صوتی در حنجره واز بالا به زبان کوچک محدود شده و به ترتیب از انتهای حلق به سمت دهان حروف « ء – ه – ع – ح – غ – خ » که حروف حلقی نامیده می شوند ادا می شوند .
جایگاه لسان ( زبان ) :
این جایگاه ، وسیع ترین جایگاه دستگاه تکلم بوده و بخش های مختلف زبان از یک طرف و اجزای مختلف کام بالا از سوی دیگر یعنی ( زبان کوچک ، زبان اصلی ، دندان ها ، لثه ها ، سقف دهان ) را شامل می شود . از این جایگاه 18 حرف ادا می شوند که عبارتند از :
( ق- ک) ، ( ج- ش- ی ) ، ( ض) ، ( ل – ن – ر ) ، ( ت – د – ط ) ، ( س – ز – ص ) ، ( ث – ذ – ظ )
جایگاه شفتین :
این موضع چهاز حرف می باشد « ف – ب – م – و »
جایگاه خیشوم : ( فضای بینی )
فضای بینی را « خیشوم » و صدایی که از آن خارج می شود را « غنه » گویند. این جایگاه تنمها محل خروج « غنّه » ی دو حرف « م – نون » می باشد هنگامی کهبه علّت زکام راه بینی گرفته شده و یا فردی به علل گوناگون از استفاده از فضای بینی در صحبت خود محروم است نقش مهم این فضا آشکار می گردد .
تلفظ 10 حرف ویژه :
این درس مهم ، در واقع دومین کلید لهجه عرب است . پس کاملاً دقّت کنید و با تمرین کافی ، در تلفظ حروف ورزیده شوید. با کمی دقّت در تلفظ حرف عربی و مقایسه ی آنها با تلفظ حروف فارسی مشخص می گردد که در بین 28 حرف زبان عرب ، فقط 10 حرف از آنها تلفظ شان با زبان فارسی متفاوت است .
این حرف دهگانه عبارتند از : « ث- ح – ذ – ص – ض – ط – ظ- ع – غ – و »
18 حرف باقی مانده از حیث تلفظ تفاوتی با تلفظ فارسی ندارند به عنوان مثال ، حرف « ب» در کلمه « ابراهیم » در هر دو زبان به یک شکل تلفظ می شود ؛ همچنین عرب حرف « س » را در کلمه « سلام » دقیقاً مانند یک فارس تلفظ می کند . بنا براین در این مرحله ، کافی است که ما تلفظ 10 حرف یاد شده را فرا بگیریم .
حرف « ث »
این حرف را باید به اصطلاح « نوک زبانی » و نازک و کم حجم تلفظ کرد ( مانند کودکی که نوک زبانی صبحت می کند ) یعنی در حالی که نوک زبان با دندان های جلو در آرواره بالا تماس دارد . هوا را بیرون می دمیم ( فشار نوک زبان بر دندان ها زیاد نباشد ) حرف « ث » بدون اینکه صدای صوت از آن شنیده شود تلفظ می گردد ؛ مثال :
ثَواب – ثَقُلَت – ثَلاثَ – ثابِت – مثابَة – ثُمَّ – ثُلُثُ – ثَلاثونَ – مَثوبَة – ثُبورا – ثِقالاً – جاثیة – کَثیراً – یُثبِتُ – مَثنی – اَلاجداث( در هنگام وقف )
حرف «ح»
حرف «حاء» با گرفتگی خاصی در حلق ایجاد می شود . مانند کسی که بخواهد مثلاً پوست تخمه ای راکه در حلق گیر کرده با فشار هوا خارج کند.
مثال : اَلحَمدُ – حَمید- مَحَبَّةً – حاجِزاَ – اَلمِحال – حُسناً – حُنفاءَ – حُمِّلَ – یَحولُ – دُحوراً – حِبالُهُم – رَحِمَ – نَحِساتٍ – نوحیَ – حِلیَةً – رَحمنُ – اَحیاها – نُحیی – اَلرِّیاح ( در حال وقف )
حرف « ذ»
حرف «ذ» عیناً مانند « ثاء» از تماس نوک زبان و دندان های بالا و با صدای نازک و کم حجم تلفظ می گردد(مهم ) دقت کنیدکه فشار نوک زبان بر دندانها زیاد نباشد .
مثال : ذَهَبَ – تَذَرُ – نَبَذَ –ذلِکَ – هذا- نُذُرُ – اَلذُنوب – ذوقوا- ذِراعاً – اَذِلَّةً – ذی قُوَّةٍ- اُذکُروا- یَومَئذ( در حال وقف )
حرف « ص»
حرف «صـاد » مانند «س» تلفظ می شود فقط به همراه آن صدا پر حجم و درشت می گردد.( سین مفخم ) برای این کار گلو را پر حجم کنید . به اصطلاح عامیانه باد در گلو بیندازید تاکید می شود هنگام تلفظ « ص» نباید صدای سوت شنیده شود.
مثال : صَدَقَ – صَلَحَ- قَصَصَ – لَصادِقٌ – صالِحین- صُرِفَت – صُحُفِ – اَلصُّلحُ- صورَةٌ ٍ – نُصوحاً – صِراطََ- یَفصِلُ – نَواصی- نَصیباَ – اَصدَقُ – اِصراً – مَحیص ( در هنگام وقف)
حرف «ض»
حرف « ضاد» از تماس کناره ی زبان با دندان های آسیا ی بالا ( از هر طرف که مقدور باشد ) و با صدای پر حجم و درشت تلفظمی شود . تلفظ « ضــ » کمی مشکل است . در واقع سر کشی است برای تسلط بر آن با آن تمرین کنید.
مثال : ضَربَ – ضَعفٍ- وَضَعَها – ضالّینَ- ضامِرٍ – ضُعَفاءُ – ضُربَت- مَغضوب- لَانفَضوا- نَضِجَت – فی الارَض- اَرضی – یَضرِبُ- یَستضَفُ – مَریض( در وقف )
حرف «ط»
حرف «طاء » مانند حرف «ت» تلفظ می شود با این تفاوت که صدای آن درشت و پر حجم می باشد ( تای مفخم ) . حرف «ط» قوی ترین حرف عرب می باشد
مثال : طَیِّبَةً – طَبَقاَ- فَطَرَ- لِلطّاغین – قِنطارٍ – طُمِسَت- طغیاناً – مُحیط- طوبی- یَطوفُ – طِباقاً – طِفلاً- صِراطی – خطیئَةً- یَطهُرنَ – اَطراف – محیط (در هنگام وقف )
حرف «ظ»
این حرف دقیقاً مانند حرف «ذ» از تماس نوک زبان و سر دندان های جلو آرواره ی بالا ایجاد می شود با این تفاوت که صدا در« ظاء » درشت و پر حجم می گردد ( ذال مفخم ) باید دقت کرد که هوا با فشار زیاد در مخرج دمیده نشود.
مثال: ظَلَمَ- ظَهَرَ- اَعظَمَ- عِظاماً – ظالِمین – ظُلُمات- ظُلمَهِ – اَلظَّنونا- اَظُنُّ – توعَظُون- ظِلالُها- ظِهریَّاً – عَظیمٌ- یُظهِرَ – یَظلِمونَ – غَلیظ ( در هنگام وقف )
حرف «ع»
این حرف از میان حلق به صورت نرم تلفظ می شود و گویی صدا « کش » می آید ( البته این به معنای افراط در نرمی حرف نیست ) دقّت کنید که حرف « ع» مفخم و پر حجم ادا نشود.
مثال : عَلِمَ – مُعَلِّم – مَعَکُم- یَنابیعَ- اَلعالَمینَ- مَعایِشَ- تَعُدُّوا- عُتُلٍّ- عُجابٌ – مَاعونَ- بَعوضَةً اَلعِمادِ- اَلعِشارُ- اَلعِزَّةَ- نَعیمٌ- مَعیشَةً- نِعمَ اَلعَبدِ- مَعذِرَةً- یعرِِفون – اَلسَّمیع ( در هنگام وقف)
َحرف «غ»
حرف«غین» از همان محل تلفظ حرف « خاء» یعنی از ناحیه حلق تلفظ می شود ولی صدای آن نرم و کشیده و دنباله دار است و حالت خراش و خشونت حرف «خاء » را ندارد. صدای حرف «غ» را می توانیم هنگامی که مقداری آب در گلو « غرغره » می کنیم بشنویم صدای «غ» باید درشت و پرحجم باشد .
مثال: غَیرِ- غَضَبٌ- اَلغرور- فی اَلغارِ- اَلغافِرینَ- غُلامٌ- یَغُلَّ- غُصَّةٌ- لُغوبٌ- یَغوصونَّ- غِطاءَکَ- غِلٍّ- غِلاظٌ- یَغیظُ- صَغیراً- یَغفِرُ- مَغلوبٌ- یُغنِهِمُ اللهُ- غَیرَباغ (در هنگام وقف)
حرف «و»
برای تلفظ « واو» نباید مثل صدای فارسی آن دندان های بالا با لب پایین مماس گردد، بلکه در ادای این حرف لب ها به حالت غنچه در می آید و صدای «و» از میان دو لب خارج می شود. باید دقت کرد که حرف « واو» کم حجم ونازک ادا شود .
مثال: وَرَدَ- اَلوَقودِ- لَوََّوا- وَارِدَهم- نَواصی – وُجوهُ- وُعِدنا- وُلِدَ- وُوریَ- غاوونَ- اَلولدانّ- اَوِنقُص- لِلغاوینَ- مَورودُ- مَولًی- بَلَوناهُم- ءاوَوا( در هنگام وقف)
احکام نون ساکنه و تنوین :
نون ساکنه یا تنوین به توجه به حرفی که بعد از آن قرار می گیرد ، چهار حالت گوناگون به خود می گیرد. احکام چهار گانه نون ساکنه و تنوین عبارتند از:
1-اظهار 2- ادغام 3- اقلاب 4- اخفاء
1- اظهار
اظهار به معنای« ظاهر کردن » بوده و در تجوید عبارت است از ادای« حرف از مخرجش» .
هر گاه نون ساکنه و تنوین قبل از « حروف شش گانه حلقی» واقع شوند اظهار می گردد. یعنی نون به صورت طبیعی و اصلی خود بدون هیچ گونه دخل و تصرف از مخرجش به صورت آشکار ادا می شود .
حروف حلقی عبارتند از :( ء – هــ - ع – غ- ح – خ )
مثال و تمرین :
با تنوین |
بین دو کلمه |
در یک کلمه |
حرف |
کُلٌّ ءامَنَ |
مِن اَمرِهِم |
یَنأ ونَ |
ء-ا |
فَریقاً هُدی |
اِن هُوَ |
مِنهُم |
هـ |
سَمیعٌ عَلیمٌ |
مَن عَمِلَ |
اَنعَمتَ |
ع |
حَکیمٌ حَمیدٌ |
فَمَن حَجَّ |
تَنحِتون |
ح |
قَولاً غیرَ |
مِن غِلٍّ |
فَسَیَنقِضونَ |
غ |
حَکیمٌ خَبیرٌ |
مِن خَیرٍ |
اَلمُنخَنِقَةُ |
خ |
2- ادغام
ادغام در لغت به معنای «ادخال- داخل نمودن» و در تجوید عبارت است از حذف ساکن و مشدد نمودن حرف بعدی
هر گاه نون ساکنه قبل از یکی از حروف یرملون یعنی ( ی- ر – م –ل- و -ن ) واقع شود نون ساکنه در آن حرف ادغام می شود یعنی نون ساکنه خوانده نمی شود و به جای آن حرف مذکور مشدد ادا می شود باید توجه کرد که ادغام نون ساکنه در چهار حرف « یمون» همراه با غنّه است و در دو حرف « ل-ر » بدون غنّه است . منظور از غنّه این است که هنگام ادغام نون ساکنه در چهار حرف «یمون» صدا از بینی خارج شده و کمی کشیده می شود . اما در دو حرف « ل-ر » ادغام بدون صدای غنّه بوده و کشش هم ندارد ( مهم )
مثال:
ی: مَن یَهدی – اِن یَسرِق – ءایَةً یُعرَضوا
ادغام با غنه م : مِن مالٍ – وَ مَن مَعَهُ – قَرارٍ مَکین
و: مَن وُجِدَ – مِن وَلیٍ – یَومَئِذٍ واجِفَةٌ
ن: عَن نَفسٍ – اِن نَحنُ – شَیءٍ نُکُر
ل: اِن لَبِستُم – مِن لَدُنکَ – مَتاعاَ لَکُم
ادغام بدون غنه
ر : مِن رَبَّکُم – مِن رِباطِ – مَثَلاً رَجُلاً
نکته 1 : در چهار کلمه « دنیا – بنیان – قِنوان – صِنوان » که نون ساکن و حرف یرملون در یک کلمه قرار دارد ادغام صورت نمی گیرد و نون ظاهر می گردد .
نکته 2 : در دو مورد « یس ۞ وَالقرانِ الحَکیمِ » و « ن ۞ وَالقَلَمِ وَ مایَسطرونَ » نیز در صورت وصل حرف مقطعه به آیه بعد ، نون اظهار می شود
اقلاب :
اقلاب به معنای « دگرگون کردن – تبدیل نمودن » و در تجوید عبارت است از : ( تبدیل کردن نون ساکنه به میم )
این کار زمانی صورت می گیرد که نون ساکنه به حرف « ب» برسد . مثال : مِن بَعدِ ←مِم بعدِ
دقت کنید که صدای « م» ایجاد شده باید از فضای بینی و به همراه کشش ادا شود ( غنه )
مثال و تمرین : مُنبثاً – اَنبیاءُ – فَانبِذ – فَانبَجَسَت – مِن بَعدِ – مِن بُطونِ – مَن بَعَثَنا – مِن بَقلِها – اَمَداً بَعیداَ- بَصیرٌ بِالعِبادِ - سَمیعٌ بَصیرٌ
4: اخفاء
اخفاء به معنی « مخفی کردن » و در تجوید عبارتست از : ( ادای نون ساکنه با حالتی بین اظهار و ادغام )
نون ساکنه نزد بقیه حرف اخفاء می گردد در این حالت نون از مخرج خود ادا نمی شود ( یعنی سر زبان به محل خروج نون نمی چسبد ) بلکه فقط صدای آن از فضای بینی خارج می شود ( غنّه ) لذا کمی هم باید کشیده شود و سپس حرف بعدی تلفظ گردد.
با تنوین |
در دو کلمه |
در یک کلمه |
حرف |
یَوماً تُرجَعونَ |
وَاّن تُبتُم |
اَنتُم |
ت |
خَیرٌ ثَواباً |
مِن ثَمَرَةٍ |
مَنثوراً |
ث |
لِکُلٍ جَعَلنا |
اِن جاءکم |
اَنجَینا |
ج |
قِنوانٌ دانیةٌ |
مِن دارِهِم |
عِندَهُم |
د |
یَتیماً ذامَقرَبَةٍ |
مِن ذُرّیَّةٍ |
اَنذِرهُم |
ذ |
نَفساً زَکیَّةً |
مَن زَکّیها |
اَنزَلَ |
ز |
لَیالٍ سَویاً |
اَن سَیَکونَ |
اِنسان |
س |
غَفورٌ شَکورٌ |
مِن شَرِّ |
اَنشأنا |
ش |
ریحاً صَرصَراَ |
اَن صَدّوکُم |
یَنصُرکُم |
ص |
قَوماً ضالینَ |
مِن ضَعفِ |
مَنضود |
ض |
صَعیداً طَیِّباً |
مِن طینٍ |
قِنطار |
ط |
ظِلاً ظَلیلاً |
مَن ظَلَمَ |
اُنظُر |
ظ |
خالِداً فیها |
مِن فَضلٍ |
اَنفُسَهُم |
ف |
سَمیعٌ قَریبٌ |
مِن قَبلّ |
یَنقَلِبُ |
ق |
قَولاً کَریماً |
مَن کانَ |
عَنکُم |
ک |
- مَـــــدّ :
يعني کشيدن ودر اصطلاح تجويد ،کشش صوت است.
قاعدۀ مد :
اگر صداهاي آ ، اي ، اُو به سبب مدّ يعني همزه (ء) ، سکون ( ْ ) وتشديد ( ّ ) برسد براي زيبا سازي قرائت صداي مد کمي طولاني تر خوانده مي شود . وعلامت آن ~ است.
انواع مدّ :
مد طبیعی: به اندازه خواباندن یک انگشت مانند کلمه غفور ؛حین َ ، قالَ
مدّ متصل : مدّي که صدا وسبب مدّ در يک کلمه باشد . مانند : ماء ، سماء 0( چهار برابر حالت طبیعی)
مدّمنفصل : مدّي که صدا وسبب مد در دو کلمه باشد . مانند : ( به اندازه حد اقل دو برابر حد طبیعی )
بِمااَنزَل ، في اَنفُسِهِم
مدّعارضي : مدّي است که بعد از حرف مد ، حرف ساکني واقع شود که سکون آن به سبب وقف يا ادغام ، يا پايان آيه عارض شده باشد. ( می توان به اندازه دو یا چهار برابر حد طبیعی کشید)
مثال :
مد به سبب وقف : اَلبابُ - يؤمنون - نَستَعين
مد به سبب ادغام : قالَ لَهُم - سَيقولَ لَک - فيه هدي
مد لین : اگر بعد از حروف (لین ) همزه یا سکون قرار بگیردآن را هنگام تلفظ دو یا سه برابر اندازه طبیعی می کشند
مانند: عینَین – شَیئا- مَوت- حولَین ( هنگام وقف )
2÷- وقف :
وقف يعني ايستادن ، توقف کردن ودر نگ کردن ودر اصطلاح تجويد جداساختن کلمه از مابعدآن است وضد آن وصل است وميانه وقف و وصل سکت مي باشد .
اکنون بايد به دو سوال پاسخ داد .
الف ): کجا وقف کنيم ؟
1- آخر آيه محل وقف است .
2- برسر رموز سبحاوندي وقف مي کنيم.
- م وقف لازم يعني 100% وقف شود.
- ط وقف مطلق يعني 80 % وقف شود .
- ج وقف جايز يعني 60% وقف شود.
- ز وقف مُجَوَّز يعني 50% وقف شود .
- ص وقف مرخص (رخصت) 40% وقف شود .
- لا وقف نشودبلکه لازم است حتماًوصل شود .
تبصره :
علائم ديگري نيز وجود دارد مانند قلي ، صلي
قلي : وقف اولي است.
صلي : وصل اولي است.
3- بر سر کلمات : ثُمَّ ، فَ ، أو ، حتي مي توان وقف نمود.
ب ) :چگونه وقف کنيم ؟
1- صداهاي کوتاه به سکون تبديل مي شود : ــَــــِــــــُــ
مثل : کِتابُ ← کتاب
2- صداهاي بلند در وقف و وصل يکسان است. ا اي اُو
مثال : قالوُا اِلَينا کِتابي
3- تنوين هاي ـــٌــــــٍ به سکون وقف مي شوند.
مثال : شيءٍ ← شي کِتابٌ ← کِتاب
4- تنوين ـــــًـــ به « آ» وقف مي شود. کِتاباً ← کِتابا
5- ة با هر علامتي که باشد به ه ساکن وقف مي شود. صلوة ← صلوه
3- استعلاء واستفال
از 28 حرف زبان عربي هفت مستعلية و21 حرف مستفلة است .
استعلاء :
مصدر باب استفعال به معناي طلب بلندي کردن است وهفت حرف از الفباي زبان عرب را که عبارتند از: « خ – ص – ض – ط – ظ - غ – ق » حروف مستعليه خوانند زيرا هنگام اداي آنها دهان جمع وصدا ميل به بالا پيدا مي کند (صوت وزبان ميل به کام بالا مي کنند وبا تفخيم وغلظت تلفظ مي شوند)
استفال :
استفالة مصدر باب استعفال وبه معناي پايين آوردن وضد استعلاء است ،21 حرف بقيه را مستفله گويند.زيرا هنگام تلفظ آن ها صوت به طرف پائين ميل کرده وبه پستي ونازکي ادا مي شوند. دهان باز مي شود وصدا ميل به پائين پيدا مي کند مانند کَانَ ، ماء .
4- سکت : (سکوت آني )
سکت مشتق ازسکوت وعبارتست ازقطع صداو حرکت بدون قطع نفس که حد فاصل بين وقف ووصل است که پس از قطع صوت ،ما بعد آن بدون تازه کردن نفس خوانده مي شود . وعلامت آن« س»است که در بالا يا پايين کلمه مربوطه نگاشته مي شود . در قرآن مجيد در چهار موضع سکت صورت مي گيرد :
الف – آيه اول و دوم سوره ي کهف .......... عِوَجأ قيماً
ب – آيه 52 سوره ي يس .......... مِن مَرقَد نا هذا
ج- آيه27 سوره ي قيمه .......... وقيلَِِِِِِ مِن راقَِِ
د- آيه 14 سوره ي مطفقين ........ كَلا بَل ران
5- مخارج حروف
جايگاهي که حرف از آن تلفظ مي شود مخرج آن حرف است .
مخارج حروف به طور کلي عبارتند از :
الف) حروف حلقي (گلو)
شش حرف از حلق ادا مي شود
الف ) انتهاي حلق ( اقصي الحَلق ) : أ ، ه
ب ) ميان حلق ( وسط الحلق ) : ح ، ع
ج ) ابتداي حلق ( ادني الحلق) : غ ، خ
ب) شفوي
چهارحرف ( ب ، و ، ف ، م) را که مخرج آن ها از لب است «حروف شفوي» مي گويند.
ج ) فمي
هجده حرف ديگر که ازفضاي دهان گفته مي شود فمي (دهاني ) گويند بعضي از اول ، بعضي از وسط وبعضي ازآخر دهان گفته مي شوند.
براي شناساسي مخرج هر حرف کافي است به حرف مورد نظر همزة اضافه کنيم و تلفظ نمائيم مانند ث ← أث د ← أد ص ← أص و . . .
تذکر مهم : دربعضي موارداگر مخارج حروف رعايت نشود مُخل نمازوقران خواندن است زيرا معناي کلمه عوض مي شود. مانند حلال و هلال ، عَليم واَليم ، سمدوصمد
6- ادغا م :به صورت کامل تر
ادغام مصدر باب افعال و در لغت کوبيدن دو چيز در هم ودر اصطلاح علم تجويد کوبيدن دو حرف در يکديگر براي سهولت در تلفظ است . بطوريکه اثري از حرف اول باقي نماند وزبان فقط يک مرتبه درمخرج حرف مورد نظر قرار مي گيرد وحرف مشدّد تلفظ مي گردد.
حرف اول را مدغم (ادغام شده) ودوم را مدغم فيه (ادغام شده درآن ) نامند.
در فارسي مانند : يادداشت ، باغ غدير
اقسام ادغام
الف) متماثلين :
هر گاه دو حرف متماثل (مانند هم) پهلوي هم قرارگيرند. مثل : لَهُم مِن, فَلايسرِف في القَتل ، قَددَنا اَجَلي
ب) متجانسين :
هر گاه دوحرف متجانس يعني متحدالمخرج ومتغاير در صفت پهلوي هم واقع گردند(مثل هم نيستند ولي مخرشان يکي است) درفارسي مثل : بدتر، ....
درعربي مثل : قَدتَبَين الرُّشد ( حروف د- ت )، قالت طائفة (حروف ت - ط)، اذ ظلمتم( ذ - ظ)
ج ) متقاربين :
چنانچه دو حرف متقارب يعني قريب المخرج يا قريب الصفت پهلوي هم واقع شوند اعم از آنکه در يک يا دو کلمه باشند ادغام انجام مي شود .مانند : اَلَم نَخلُق کُم ، اِذ تَأَذَّنَ لَقَدصَرَّفنا
7- احکام تنوين ونون ساکن
الف ) ادغام :
اگر تنوين ونون ساکن به يکي از حروف ( ي ر م ل و ن) برسد ادغام صورت مي گيرد.
در حروف ( ر ، ل) ادغام کامل يا بلاغُنَه انجام مي شود و در بقيه حروف ادغام ناقص يا باغُنه صورت مي گيرد. ادغام کامل مانند : مِن رَّبِّک ، ادغام ناقص مانند : صيحه واحده
« باغنه يعني حرف را از بيني اداکردن وبلاغنه يعني ازبيني کمک نگرفتن »
ب) اظهار :
اگر تنوين ونون ساکنه به حروف حلقي ( ء ، ه ، ح خ ، ع ،غ) برسد ، نون تنويني يا نون ساکن کاملاً تلفظ مي شوند يا به اصطلاح اظهار صورت مي گيرد .
مانند حکيمٌ عَليم ، عَذابً اَليما
ج ) ابدال :
اگر تنوين ونون ساکن به حرف ب برسد نون ساکن يا تنوين به ميم تبديل مي شود . مثل : مِن بَعد سَميعًا بَصيرا
د) اخفاء :
اگر تنوين يا نون ساکن به بقيه حروف رسيد (حروف مابقي ) نه ادغام مي شود ونه اظهار بلکه حالتي بين آندو که آنرا اخفاء گويند .مانند انتم ، کتاب کريم
استاد البشر خواجه نصير الدين طوسي که درود خداوند بر او باد در رباعي زير احکام چهار گانه فوق را چنين جمع آوري فرموده است .
تنوين ونون ساکنه حکمش بدان اي هوشيار
کز حکم آن زينت بود اندر کلام کردگار
در يرملون ادغام کن در حرف حلق اظهار کن
در نــزد با قلب به ميم درمابقي اخفـا بيار
8- احکام لفظ جلاله الله
الف ) ترقيق : (رقيق خواندن )
اگر قبل از لفظ جلاله « الله» کسره باشد ترقيق صورت مي گيرد يعني کلام نازک ادا مي شود
مانند کلمه بِسم ِالله ، بالله
ب ) تفخيم :
اگر قبل از« الله» ضمه يا فتحه باشد کلمه درشت تلفظ مي شود
مانند : مِن َالله رَسولُ الله
تبصره :
اصطلاح تفخيم در مورد حرف « را » نيز به کار مي رود مشروط بر آن که مفتوح يا ماقبلش مفتوح باشد . مانند رحيم ، ار حم الراحمين
9- روش های تلاوت قرآن مجيد
الف ) روش تحقيق
در اين روش تلاوت کننده ، با صبر وحوصله وصرف وقت ، آیات را می خواند ،حق هر کلمه را اد ا می کند ، مخارج حروف را رعایت می کند، مد ها را به طور کا مل می آورد، محل های وقف را مراعا ت می کند ، اشباع های لازم را در نظر می گیرد ودر یک کلام حق تلاوت را به جا می آورد .
اين روش برای آموزش مناسب است .
ب ) روش تحدیر
در اين روش تلاوت کننده ، قصدش تند خوانی است ، بنا بر اين آیا ت را سریع می خواند ، مخارج حروف را به طور نسبی رعا یت می کند ،مد ها را تا حدودی مرا عا ت می کند، وقف ها را چندان در نظر نمی گیرد و در یک سخن با عجله قرآن راتلاوت می کند .
این روش معمولا د ر ختم قرآن به کار گرفته می شود .
ج ) روش تدو یر
روش تد ویر حا لتی بین تحقيق و تحد ير است . در این روش تلاوت کننده ، نه حوصله تحقيق را به کار می بندد و نه سر عت تحد ير را
روش تد ویر در تلاوت عا دی به کار گرفته می شود.
د) روش تر تیل
تر تیل در لغت یعنی مرتب کردن ، همانند مرتب کردن شترا ن در یک کا روان برا ی رسیدن به منزل مورد نظر!!
در اين روش تلاوت کننده ، الفاظ کلام الله را به روش تدویر می خواند ولی به معانی وحقايق قرآن نیز توجه دارد هم حق الفاظ وکلمات را ادا می کند وهم در آیات تدبر می کند . اگر به آیات رحمت رسید شادمان می شود واگر آیات عذاب را تلاو ت کرد به خدا پناه می برد ، اگر به يا ايها الذین آمنوا رسید لبیک می گوید وخود را آماده عمل می سازد ودر یک سخن خود را مخاطب قرآن می داند.طبیعی است این روش بسیار سازنده وموثر خواهد بود .
تر تیل روش مطلوب قرآن وبهترین روش تلاوت « کلام الله » است . در سوره مزمل چنین می خوانیم :
ورتل القرآن ترتیلا
خداوند توفیق تلاوت قرآن به روش ترتیل به همه عطا فرما ید !!!